یزدفردا "حسين مهديزاده اردكاني:در گستره تاریخی ملت ها نقاط عطفی خودنمایی می کنند. این نقاط عطف ماحصل جوشش جنبش های اجتماعی می باشند . جنبش های اجتماعی با بیرون جهیدن از پوست خویش نارضایتی خود را با تظاهرات ، اعتصاب ودر نهایت انواع انقلابها نشان می دهند تا به ارمانهای خویش برسند در این راه گاه ممکن است خونهای زیادی نیز ریخته شود. در عصر جدید این نارضایتی ها را می توان با هزینه ای اندک ، یعنی برگ رای نشان داد.

مرداد۱۲۸۵(انقلاب مشروطیت) ۳۱تیر۱۳۳۱(انتصاب مجدد دکتر مصدق به نخست وزیری)۲۲بهمن ۱۳۵۷(پیروزی انقلاب اسلامی ایران) دوم خرداد۱۳۷۶(انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری) نقاط عطف درخشان و بیادماندنی ملت ایران محسوب می شوند.دوم خرداد ۱۳۷۶می توانست به رنسانس ایران تبدیل گردد ولی متاسفانه افراط وتفریط مشرق زمین یک بار دیگر گریبانگیر ایران شد وروند دموکراتیزاسیون واصلاحات را در ایران عقیم نمود. با وجود این بنا به اظهار نظر بسیاری از جامعه شناسان ، الیتها ، اقتصاد دانان و مردم دوران اصلاحات ، دورانی بسیار درخشان بود. دورانی که محمد خاتمی توانست المانهای جامعه مدنی (civil society) یعنی ازادی بیان واندیشه ، ایماژ ودیپلماسی ، تاسیس سازمانهای غیر دولتی (NGO) ، دسانترالیزه نمودن قدرت سیاسی ، پلورالیسم را بطور نسبی در جامعه و دولت تزریق نماید. البته استراکچر سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ایران همانطوری که تحمل اصلاحات قائم مقام ، امیر کبیر ودکتر مصدق را نداشت در مقابل اصلاحات محمد خاتمی نیز از صبر وحوصله لازم برخوردار نبود. روند دموکراتیزاسیون در کشورمان همانند دو امدادی است نه دو صد متر. دموکراسی یک شبه بوجود نمی اید ممکن است قرنها طول بکشد تادموکراسی در کشوری نهادینه شود. همانطوریکه این مهم در انگلیس وفرانسه اتفاق افتاد. بایک نگاه کلی وپریودیک می توان دموکراسی رادر کشور نهادینه کرد.

در حالی که محمد خاتمی هنوز بر تردیدهایش فائق نیامده مخالفانش با در اختیار داشتن تریبون ها ،روزنامه وسایت های مختلف سعی بر تخریب ایشان دارند. مخالفان کاندیداتوری محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری دهم عبارتنداز:

۱-اپوزیسیون خارج از کشور و سلطنت طلبانی که خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران می باشند. این عده در پستوخانه ذهن خویش تصمیم سازی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران می نمایند غافل از انکه سی سال پیش مردم ایران پایه های سلطنت را برای همیشه در هم شکستند .

۲-قدرت طلبانی که در دوران اصلاحات سهمی از کیک قدرت نصیبشان نشد ویا چند روزی را در زندان های جمهوری اسلامی ایران سپری نمودند.

۳-اصلاح طلبان و ژورنالیست هایی که با شعارهای پرطمطراق وفانتزی وبا منطق واستدلال سطحی نگر خواهان تغییر در کشورند .

۴- محافظه کاران سنتی که اندیشه دگم ومتحجرشان همیشه توهم می پروراند . این عده معتقدند با امدن خاتمی دین و فرهنگ مردم در معرض خطر قرار می گیرد.

۵- نئومحافظه کارانی که با ساده اندیشی وشعارهای پوپولیستی وعوام فریبانه خواهان رفع مشکلات مردم می باشند وایجاد مدینه فاضله نوید می دهند.

در این وانفسا با دیالوگ هایی که در جوامع کوچک کشور همانند تاکسی ها ، اتوبوسها ، محل کار ،مدرسه ها ، دانشگاها .....بین مردم تبادل میشود میتوان اذعان نمود محمد خاتمی نوستالژی ایرانیان می باشد.

پرسوناژ وپرستیژ گلوبال محمد خاتمی باعث می شود یک ایرانی در هر کجای کره خاکی احساس غرور نماید.زمانی که محمد خاتمی در اجلاس سازمان ملل شرکت کرده بود کلینتون در راهروهای سازمان ملل می دوید تا در مراسم سخنرانی خاتمی شرکت کند این نماد غرور یک ایرانی است. وقتی ژاک شیراک رئیس جمهور سابق فرانسه برای استقبال از محمد خاتمی بر خلاف عرف تشریفات کشورش از پله های کاخ الیزه پایین میاید و یا پاپ ژان پل دوم بر زمان دیدار اختصاصی خود با محمد خاتمی افزایش می دهد هر ایرانی احساس غرور می کند. اری محمد خاتمی نوستالژی ایرانیان می باشد.

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا